اشاره: این روزها بحث معرفی وزیر ورزش و جوانان داغ است. کاندید اول این پست با اقبال مجلسیان مواجه نشد واز نشستن برکرسی این وزارتخانه در شرف تأسیس باز ماند. اگر برخی ممنوعیتهای نانوشته کنار گذاشته شود، چهرههایی وجود دارند که شاید بتوانند با تکیه بر دانش وتجربه خود، ورزش کشور را - که البته در وزارتخانه جدید با امور جوانان گره خورده است – سامانی تازه ببخشند.
در یکی از روزهای پایانی اسفندماه گذشته، با کمال فروتنی وبزرگواری دعوت ما را برای گفتگو پذیرفت. همچنانکه رویه همیشگیاش به ویژه در حضور رسانهای بوده است، با آرامش و با لحنی که سلامت نفس در آن موج میزد، به سؤالات ما پاسخ داد. نامش در تاریخ رقابتهای ورزشی ایران، طنینانداز است و با دانش و اخلاق مثالزدنیاش توانسته است که "وکیل" و نماینده به حق و شایسته کردستان در عرصه ورزش و فعالیتهای ورزشی ایران کنونی باشد.
ترجمه فارسی بخش نخست گفتگوی ما با "دکتر بیژن ذوالفقارنسب"، مربی تیمملی فوتبال ایران در جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه و استاد فعلی دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه کردستان را با هم میخوانیم.
پرسش - استاد عزیز، ضمن تشکر از پذیرش این دعوت، لطفاً تاریخچهای از زندگی و عملکردها و فعالیتهایتان را بیان فرمایید.
پاسخ - عرض سلام دارم خدمت شما عزیزان و مخاطبان گرامی شما، بسیار خوشحالم که در این مکان مقدس (نمازخانه اهلسنت صادقیه تهران) این گفتوگو را با شما انجام میدهم. اگر اجازه بدهید بنده با لهجه اردلانی (سنندجی) خودم صحبت نمایم که شاید با لهجههای سایر مناطق کُردنشین ایران اندک تفاوتی داشته باشد. سعی میکنم در حد توان به سؤالات شما به صورت شفاف پاسخگو باشم.
بنده اصالتاً اهل شهر سنندج در استان کردستان ایرانم. در محله چهارباغ سنندج در سال ۱۳۲۷ ه.ش به دنیا آمدهام. دوره ابتدایی را در دبستان هدایت شهر سنندج به پایان بردم و در دبیرستانهای هدایت و رازی تا پایه دوم متوسطه به تحصیل ادامه دادم. از سال دوم متوسطه همراه خانواده به شهر تهران نقل مکان نمودیم و در تهران تحصیلات دوره متوسطه را به پایان رساندم. در دوره نوجوانی - مانند سایر بچههای مناطق کردنشین - در کوچه و محله خودمان همراه همسالان خودم به ورزش میپرداختم. باعث افتخار و سعادت است که در سنندج همسایه دیوار به دیوار با خانواده محترم کامکارها بودیم. ما با کامکارها نسبت خانوادگی نداشتیم، اما در سنندج خانوادهها به قدری به هم نزدیک و صمیمیاند که از قوم و خویش به هم نزدیکترند. بنده با هوشنگ، بیژن، پشنگ، ارژنگ، ارسلان و اردلان که فرزندان آقای کامکار بودند؛ هممحله بودم و با آنها بزرگ شدم .اما راه و مسیر زندگی بنده با ایشان متفاوت شد. من به دلیل اینکه برادر بزرگترم "اقبال ذوالفقارنسب" ورزشکار و قهرمان کشتی بود، به ورزش علاقمند شدم. در زندگیام شانس این را داشتم که در تهران وارد دانشگاه شدم و اگر دارای استعدادی در ورزش بودم، آن استعداد در تهران بیشتر شکوفا شد. در سال ۱۳۴۷ ه.ش وارد دانشسرای عالی شدم که امروز به دانشگاه "تربیتمعلم تهران" تغییر نام یافته و در آنجا موفق به اخذ مدرک لیسانس تربیتبدنی شدم. همزمان با ادامه تحصیل در دانشگاه به فعالیت ورزشی نیز میپرداختم و از طریق فوتبال تهران، وارد مسابقات باشگاهی و فوتبال ایران شدم. پس از سه سال فعالیت ورزشی، عضو باشگاه فوتبال پاس تهران شدم و ۲ سال در تیم پاس بازی کردم. بعد از پاس عضو باشگاه پرطرفدار پرسپولیس تهران شدم که ۶ سال هم عضو این باشگاه مردمی بودم. در سال ۱۳۵۳ بنا به تشخیص مربیان وقت، به عضویت تیمملی فوتبال ایران درآمدم و تا سال ۵۶ در تیمملی بودم. در سال ۵۶ به همراه تیمملی قهرمان جام ملتهای آسیا شدم. همچنین در سال ۱۹۷۶ میلادی در مسابقات المپیک مونترال عضو تیمملی فوتبال المپیک ایران بودم.
به هر صورت در عرصههای مختلف فوتبال ایران به عنوان یک نفر "کُرد ایرانی" حضور فعال داشتهام. باعث خوشحالی و افتخار بنده بوده که بتوانم به عنوان "یک نفر کُرد" هم رفتار مناسبی داشته باشم و هم در زمینههای علمی بتوانم برنامههای زندگیام را تنظیم نمایم. در سال ۱۳۵۲ وقتی از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، به خدمت سربازی رفتم. سپس به عنوان مدرس در دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی تهران مشغول به تدریس شدم، که شاید یکی از جوانترین اساتید دانشگاه در آن دوره بودم. پس از انقلاب مردم ایران در سال ۵۸ جهت ادامه تحصیل راهی اروپا شدم و در دانشگاه بروکسل در کشور بلژیک، موفق به اخذ مدرک دکترای تربیتبدنی و علوم ورزشی با گرایش "یادگیری و رشد و تکامل حرکتی " شدم.
باز گریزی به سنندج بزنم که بزرگ شده آنجا هستم. سنندج شهری است که به نوعی مرکز فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی سراسر کردستان ایران بود و در این شهر با دوستان بسیار شاخص و خوشنامی که در عرصههای مختلف اجتماعی فعالیت نموده و تأثیرگذار بودهاند، زندگی نمودهام و هر ازچند گاهی به سنندج مراجعه مینمایم. با توجه به اینکه سالها در تهران مشغول فعالیتهای ورزشی بودهام و در این شهر مربی باشگاهی و مربی تیمملی بودهام، اما همیشه این آرزو را در دل داشتهام که در منطقه کردستان خدمت نمایم و خدمتی به جوانان کُردستان بنمایم. در حال حاضر مشغول تأسیس "آکادمی فوتبال و مدرسه ورزش" در شهر سنندجم. سالهاست که پیگیر این قضیه بودهام، اما - متأسفانه - تاکنون زمین و فضای مناسب این کار تأمین نشده است. اقداماتی در حال انجام است که شاید در سال آینده انشاءالله موفق به راهاندازی آکادمی فوتبال شهر سنندج شوم که اولین آکادمی فوتبال ایران باشد که به شکل و محتوای علمی و استاندارد بینالمللی، راهاندازی میشود.
همچنین نزدیک یک سال است که موفق به تأسیس بنیادی خیریه تحت عنوان "بنیاد حمایت از نابینایان و کمبینایان شهر سنندج" شدهام. قابل توجه است که شهر سنندج براساس آماری که ما در دست داریم، نزدیک به ۲۷۰ نفر دختر و پسر نابینا و کمبینای ۷ تا ۲۲ ساله دارد. این طیف، فوقالعاده مظلوم و محروم واقع شدهاند و بجز سازمان بهزیستی، ارگان و نهاد دیگری نیست که از آنان حمایت نماید و البته سازمان بهزیستی هم فاقد امکانات و منابع کافی برای این امر است. بنده به لطف خدا و با توجه به امکاناتی که در اختیار دارم، توانستهام محلی برای سازماندهی و خدمترسانی به این عزیزان فراهم سازم که در این محل کلاسهای مناسب آموزش قرآن،آموزش کامپیوتر، آموزش زبانهای خارجی، آموزش درسهای تقویتی پیشدانشگاهی و همچنین کلاسهای ورزشی برای آنها ترتیب داده شده است. بههرحال خودم و خانوادهام مشغول اداره این بنیاد خیریه هستیم. من معتقدم که این مؤسسات خیریه و حمایتی در سرتاسر مناطق کُردنشین توسط خیرین باید ایجاد گردد و راهاندازی این بنیاد حداقل وظیفهای است که بنده نسبت به همشهریهای عزیزم انجام دادهام.
پرسش - ارزیابی شما به عنوان یک کارشناس ورزشی، از وضعیت موجود ورزش ایران چیست؟
پاسخ - کشور ایران دارای ۷۰ میلیون جمعیت است و سالهاست در مسابقات مختلف ورزشی منطقهای حضور داشته و در بعضی رشتههای ورزشی هم سرآمد قاره آسیا و حتی جهان بوده، مانند: وزنهبرداری، کشتی و فوتبال در آسیا. با توجه به این شرایط نیاز است که بیشتر به امر ورزش توجه شود. ورزش در ایران باید در سنین پایین، در نونهالی و نوجوانی آموزش داده شود و حرکت باید براساس یک برنامه صحیح علمی باشد. متأسفانه سازمان ورزش به عنوان متولی امر ورزش در ایران، همراه با وزارت آموزشوپرورش و وزارت علوم، فوقالعاده به وظیفه خویش در این زمینه بیتوجهاند.
ورزش در ایران عمدتاً به صورت سنتی و قدیمی و بدون برنامه در جریان است. بدین سبب ما - دوره به دوره - در مسابقات ورزشی آسیایی و المپیک پسرفت و عقبگرد داشتهایم و الان که در مسابقات آسیایی در رده ششم قرار میگیریم، فوقالعاده باعث خوشحالی مسئولان میگردد. در صورتی که مملکت ایران با توجه به ثروت عظیمی که دارد، استعدادهایی که در ایران به وفور یافت میشود، جمعیت انبوه جوان کشور و سابقه ورزشی ایران، باید جایگاه بسیار بهتری در ورزش آسیا و جهان داشته باشد. ورزشهای مفیدی مانند: والیبال، بسکتبال، شنا، ژیمناستیک، دو و میدانی، فوقالعاده بنیادیاند و باید به صورت علمی مدیریت و برنامهریزی گردند. بنابراین - متأسفانه - وضعیت موجود ورزش ایران، زیاد جالب نیست.
پرسش - حال به بررسی وضعیت موجود ورزش در کردستان ایران بپردازیم. تحلیل شما از وضعیت ورزش در کردستان ایران چیست؟
پاسخ- خدمت شما عرض کنم ورزش دارای ۲ بخش همگانی و قهرمانی است. مردم کردستان به دلیل برخورداری از روحیه شادابی به صورت خودجوش و در فرصتهای ممکن و ایام تعطیلات به کوهپیمایی و بازیهای محلی و سایر فعالیتهای بدنی میپردازند. وضعیت عمومی مردم کردستان از نظر بدنی و روحی مناسب است و مردم دارای روابط اجتماعی و عاطفی خاصی باهماند. بنابراین از نظر ورزش عمومی وضعیت را مناسب میدانم، اما باز جا دارد که دولت از طریق شهرداریها و فرمانداریها در شهرهای مختلف امکانات ورزشی بیشتری را برای استفاده مردم فراهم سازد. به عنوان مثال دولت میتواند در فصل تابستان استخرهای شنای مناسبی در اختیار عموم قرار دهد، یا سالنهای ورزشی مختص خانمها ایجاد نماید تا این قشر محروم جامعه هم از امکانات ورزشی استفاده نمایند.
اما درباره ورزش در سطح قهرمانی، باید بگویم ورزش در انحصار دولت و کارخانههای معتبر و پرقدرت دولتی قرار دارد، که کردستان از وجود این کارخانههای ثروتمند و پرقدرت محروم است. در استان اصفهان کارخانههای بزرگ فولاد مبارکه سپاهان و ذوبآهن و فولاد نطنز هستند که به فعالیتهای ورزشی قهرمانی همت میگمارند. در تهران کارخانههای اتومبیلسازی سایپا و ایرانخودرو، در خوزستان فولاد خوزستان و شرکت نفت به حمایت مالی و سرمایهگذاری در ورزش میپردازند. اما کردستان ایران فاقد کارخانههای عظیم اینچنینی است، درنتیجه هیچ باشگاه قوی هم در عرصه رقابتهای ورزشی ایران ندارد. این واقعا باعث ناراحتی و تأسف است که سراسر کردستان ایران عملاً جایگاهی در ورزش قهرمانی کشور ندارند.
علاوه بر نبود کارخانجات و نهادهای اقتصادی بزرگ در کردستان، حتی شهرداریهای این خطه در زمینه سرمایهگذاری در ورزش قهرمانی کملطفی مینمایند. درحالیکه شهرداری تبریز، سالی ۱۵ میلیارد تومان در فوتبال هزینه مینماید و به تأسیس یک باشگاه ورزشی مبادرت نموده است. در بندرعباس و در بندربوشهر نیز شهرداریها دارای باشگاه ورزشیاند. خوب، دقیقا بر همین منوال میشود در کردستان هم شهرداریها سرمایهگذاری داشته باشند، اما از این امر شانه خالی مینمایند و بدین شکل استعدادها و قابلیتهای جوانان کُرد هدر میرود و شکوفا نمیگردد.
پرسش - چه اصول زیربنایی لازم است تا ورزش در کردستان در مسیر رشد و توسعه پایدار قرار گیرد؟
پاسخ - کردستان ایران به دلیل شرایط فوقالعادهاش و وضعیت مرزهایش در زمان وقوع جنگ ایران و عراق، جزء مناطق خاص و ویژه قلمداد شده است که بودجههای ویژهای هم بدان اختصاس داده شد. اما این بودجههای ویژه، یا به حد کفایت نبوده و یا ورزش کلاً در اولویت برنامههای مدیران مناطق کُردنشین قرار نگرفته است. این بودجهها و اعتبارات در زمینههای توسعه راهسازی، توسعه شهرها و تأسیس چند دانشگاه در این استانها هزینه گشته است. طبق شنیدههای ما از مسئولان، ورزش در این سالها در اولویتهای اول و دوم و حتی سوم نیز قرار نداشته؛ این نگرش است که منجر به وقوع عقبماندگی ورزشی در کردستان گشته و تا این لحظه این عقبماندگی جبران نشده که جای بسی تأسف است.
پرسش - به نظر شما ورزش چگونه میتواند باعث تفاهم و صلح و همزیستی مسالمتآمیز میان اقوام ایرانی گردد؟
پاسخ - ورزش در دنیای امروز، به عنوان یک پدیده مهم و تأثیرگذار مطرح است. بدین خاطر سرمایهگذاریهای کلانی در ورزش صورت میپذیرد. جوامع جهان با سرمایهگذاری در ورزش در اندیشه پرورش نسلی سالم و شاداباند. طبعاً انسان سالم از روحیه و روان سالمتری برخوردار است. انسان با روحیه مناسب و بدن سالم، در عرصه فعالیتهای اقتصادی و صنعتی هم دارای بازده کاری بیشتری خواهد بود. تحقیقات علمی هم نشان داده، افرادی که ورزش میکنند راندمان هوش آنها افزایش مییابد و در بسیاری از زمینهها توانمندیهای بهتری خواهد داشت. ورزش برای انسان، خوراکی غیرقابل اغماض و چشمپوشی است و در جهان امروز، همه کشورها در اندیشه "توسعه ورزش"اند و هر روز در تدارک برگزاری بهتر مسابقات ورزشی در سطح بینالمللیاند. به عنوان مثال زمانی که جامجهانی فوتبال برگزار میگردد، پخش زنده مسابقات فوتبال پربینندهترین برنامههای تلویزیونیاند. بنده هیچگاه فراموش نخواهم کرد؛ زمانی که در جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه مربی تیمملی فوتبال ایران بودم، وقتی ایران با تیم آمریکا بازی داشت، آن مسابقه چگونه حساسیت مضاعف یافت و جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی، و ورزشی بسیار مهمی به خود گرفت! بازی فوتبال ایران و آمریکا یک میلیارد و دویست میلیون نفر تماشاگر در کل دنیا داشت که در کتاب تاریخ و آمار فدراسیون بینالمللی فوتبال، این بازی پربینندهترین مسابقه فوتبال قرن بیستم لقب گرفت.
بنابراین ورزش در سطح بینالمللی دارای چنین بُرش و تأثیر و پیامی است. به تبع در ایران هم اینچنین تأثیرگذار است. اگر ما در کردستان ایران موفق به پرورش استعدادهای جوانی در زمینه ورزش بشویم، این ورزشکاران جوان کُرد میتوانند پیامآور شادی، صلح، انسانیت و معرفت مردم کردستان باشند. کما اینکه بسیاری از این ورزشکاران کُرد توانستهاند این رسالت خطیر خویش را به بهترین نحو انجام دهند و - از نظر اخلاقی و رفتاری - مایه عزّت و افتخار مردمشان باشند.
بنده اعتقاد راسخ دارم، چنانچه جوانان کردستان تحت برنامهریزی ویژهای قرار گیرند، در رشتههای ورزشی بسکتبال، تنیس رویمیز، دو و میدانی، کشتی و قایقرانی می توانند موفق شوند؛ زمینه رشد ورزشهای آبی چون قایقرانی به دلیل وجود دریاچهها و سدهای آبی مانند دریاچه زریبار مریوان، سد مهاباد، سقز، سد قشلاق و... وجود دارد. کردستان دارای پتانسیلی است که ما بتوانیم قهرمانانی را در سطح آسیا و جهان تربیت نمائیم. نباید فراموش کرد که موفقیت ما در ورزش قهرمانی در گرو داشتن برنامهریزی مناسب و تخصیص اعتبارات کافی است. وقتی ورزشکاران کُرد در مسابقات کشوری شرکت نمایند، میتوانیم از این طریق، فرهنگ، اخلاق و منش بزرگ "انسان کُرد" را در معرض افکارعمومی قرار دهیم. بههرحال وقتی سخن از وحدت است، از طریق ورزش میشود به معنای واقعی پیامآور وحدت در میان اقوام ایرانی گردیم و در سطح کشور و در سطح جهانی بتوانیم نسلی پویا داشته باشیم که خالق تحول و دگرگونی گردند.
پرسش - آیا تاکنون همایشها و گردهماییهایی در ارتباط با "رشد و توسعه ورزش" در کردستان ایران برگزار شده است؟
پاسخ - همایشی برای بررسی وضعیت کُل ورزش مناطق کُردنشین تاکنون نداشتهایم. اما در زمینه فوتبال، چندبار در استان کردستان همایشهایی جهت بررسی وضعیت فوتبال برگزار شده است. ۶ ماه پیش به همت شهردار شهر بانه، همایشی فوتبالی برگزار گردید که فوقالعاده تأثیرگذار بود و درطی دو روز و نیم ادامه داشت که دو نفر از فدراسیون فوتبال ایران هم در آن شرکت نمودند. موضع این همایش "آسیب شناسی فوتبال استان کردستان " بود. در آن جلسات چند سخنرانی جهت بررسی فوتبال کردستان و ایران، ایراد گردید که قابل تقدیر بود.
پرسش - مطبوعات و رسانهها به عنوان رکن چهارم دموکراسی و ناظر بر فعالیتهای جاری کشور مطرحاند. آیا در کردستان ایران این رسانهها و مطبوعات توانستهاند روند جاری ورزش و مسائل ورزشی مناطق کردستان را زیر ذرهبین قرار دهند و واقعیتهای موجود در این حیطه را بازتاب دهند؟
پاسخ - مطبوعات در کردستان اکثرا ارگان نهادهای دولتیاند. مطبوعات یا مستقل نیستند یا اگر مستقل هم باشند، شرایط به شکلی است که نمیتوانند پردوام باشند. بههرحال وقتی نشریهای وابسته به استانداری، فرمانداری و سایر نهادهای دولتی باشد، محتوای انتقادی آن محدود میگردد. اما صددرصد نیاز به مطبوعات و رسانههای منتقد احساس میگردد. بنده معتقدم اگر رسانههای قوی در کردستان باشند، نویسندگانی خبره و ریزبین وجود داشته باشند، بسیار تأثیرگذارند و میتوانند مردم را نسبت به خواستههای ورزشی خویش آگاه سازند.
پرسش - شما به عنوان شخصیتی که حدود ۴۰ سال است در عرصه ورزش ایران فعالیت مینمایید، روند پرورش مدیران، مربیان و ورزشکاران در ایران را چگونه ارزیابی میکنید. آیا معیارها و ضوابطی در مسیر انتخاب مدیران، مربیان و ورزشکاران در عرصه ورزش قهرمانی وجود دارد یا اینکه مسائل و ارتباطاتی غیرورزشی در این انتخابها و انتصابها نقش بیشتری دارند؟
پاسخ - سؤال شما شامل دو بخش میگردد. اول مدیران کلان ورزش کشور و دوم مدیران میانی ورزش. متأسفانه مدیران کلان ورزش ایران براساس شایستهسالاری گزینش نمیگردند. بنده دقیقا ۴۰ سال است در عرصه ورزش ایران حضور فعال دارم. قبل از انقلاب، اکثر مدیران ورزشی، ژنرالها و نورچشمیهای سیستم حکومت شاهنشاهی بودند و افراد براساس شایستگی و صلاحیت علمی و تخصصی و کاری انتخاب نمیشدند. بعد از انقلاب هم، ما هیچگاه ندیدیم که مدیری متخصص، ورزشی و تحصیلکردهی ورزش یا ورزشکاری باسابقه و باپیشینه اخلاقی و مدیریتی مناسب، زمام امور ورزش کشور را به دست گیرد.
همیشه از تکنوکراتها و افرادی که وابستگیهای شدید حزبی و جناحی داشتهاند، استفاده شده است. حتی از افراد سیاسی توانمند هم در این عرصه استفاده نشده، بلکه افراد سیاسی درجه ۲ و ۳ که پستهای مهم برای آنها باقی نمیماند، "باری بههرجهت" مسئولیت ورزش کشور را به مدت چهار یا هشت سال به ایشان میسپرند. ما مدیران و رؤسای ارشدی در ورزش ایران به چشم خود دیدهایم که فاقد کمترین تخصص و تحصیلات ورزشی بودهاند و ورزش را به اینجا رساندهاند. من میتوانم با دلایل و مدارک مستند ثابت نمایم که دوره به دوره بازیهای آسیایی ورزش ایران پس رفت داشته است. بنده معتقدم که در مهمترین رکن ورزش، هیچگونه برنامهریزی و معیار مشخصی برای انتخاب مدیرورزشی شایسته وجود ندارد که براساس آن معیارها و شرایط، مدیریت کل ورزش کشور را به ایشان بسپارند.
اما در سطح میانی بسیار مایه خوشحالی است که ما نزدیک به ۴۲ دانشکده تربیتبدنی در ایران داریم. این دانشکدهها همگی کارشناس تربیتبدنی، تربیت مینمایند که بعدها در جامعه تبدیل به دبیر ورزش در مدارس آموزشوپرورش میگردند و یا در ادارات تربیتبدنی، مدیرورزشی میشوند. خوب، تعدادی از این افراد، دارند مدیریت ورزش کشور را انجام میدهند. اما در بعضی پستهای حساس، در باشگاهها و در فدراسیونها، براساس شایستهسالاری انتخابها صورت نمیپذیرد. بلکه ضوابط و روابطی غیرورزشی در این قضایا دخالت دارند و این امر باعث پیشرفت ورزش ایران نمیگردند.
پرسش - شما چهرهای بلندآوازه در ورزش ایران و کردستان میباشید. میزان تعامل و آشنایی شما با فعالان عرصه ورزش کردستان ایران را بیان بفرمایید.
پاسخ - ارتباط بنده بیشتر با استان کردستان و شهر سنندج است و این ارتباطی معنوی است، نه کاری. اما هرگاه مناسبت و همایشی ورزشی بوده، بنده باکمال میل در آن شرکت داشتهام. حتی چندینبار در کلاسهای ورزشی و توجیهی استان کردستان و شهرهای سنندج و مریوان و غیره حضور داشتهام. هرگاه نیاز به حضور بنده بوده، باکمال افتخار پذیرفتهام و خوشحالم که بتوانم این ارتباطات را بیشتر نمایم، حتی بسیار علاقمندم با سایر استانهای کردنشین ایلام، کرمانشاه و آذربایجان غربی هم در ارتباط باشم.
نظرات
besiyar ali ast!
واقعا باعث تاسف است که امثال دکتر ذوافقار نسب .دکتر دادکان .دکتر سجادی .وکسان دیگری که دارای تحصیلات مرتبط با ورزش هستند بیرون از کار اجرایی ورزش هستند ویکسری افراد بیسواد یا غیر مرتبط با ورزش همه کار امور هستند این قضیه درمورد دبیران ورزش ومدیران ورزش شهرستانها هم صدق میکند
امیر از قم
18 شهریور 1390 - 07:57آقای ذوالفقارنسب یکی از بادانش ترین و با کلاسترین مربیان و کارشناسان ایران است . به نظر من باید در ایران بیشتر از وجود ایشان در تیمهای ملی و باشگاهی استفاده شود.